کد مطلب:25532
شنبه 1 فروردين 1394
آمار بازدید:31
چرا مسلمان ها و كشورهاي اسلامي نسبت به يهودي ها و مسيحي ها عقب مانده تر هستند؟ علت پيشرفت صنعت كشورهاي غير مسلمان چيست و مسلمان ها چه كار بايد بكنند كه خود را به قافلة علم و صنعت برسانند؟
مسلمانان و كشورهاي اسلامي در گذشته به مدت صد ها سال پرچم دار علم و تمدن بودند. اين سخن را نه اين كه چون مسلمان هستيم، به سبب تعصّب بيان مي داريم، بلكه واقعيتي انكار ناپذير است و دانشمندان غير مسلمان بارها به آن اعتراف نموده اند.
جواهر لعل نهرو، هندو مذهب، دربارة تمدن اسلامي مي گويد: شگفت انگير است كه اين نژاد عرب كه در طول قرون دراز، انگار در حال خفتگي به سر مي برد و ظاهراً از آن چه در ساير نواحي اتفاق مي افتاد جدا و بي خبر بود، ناگهان بيدار شد و با نيرو و قدرتي شگرف دنيا را تهديد كرد و زير و رو ساخت. سرگذشت عربها و داستان اين كه چگونه به سرعت در آسيا و اروپا و آفريقا توسعه يافتند و فرهنگ و تمدن عالي و بزرگي به وجود آوردند، يكي از شگفتي هاي تاريخ بشري مي باشد.[23]
ويل دورانت مسيحي مي گويد: پيدايش و اضمحلال تمدن اسلامي از حوادث بزرگ تاريخ است. اسلام طي پنج قرن از سال 81 هجري تا 592 هجري (700 تا 1200 ميلادي) از لحاظ نيرو و نظم و بسط قلمرو و اخلاق نيك و تكامل سطح زندگاني و قوانين منصفانة انساني و تساهل ديني و ادبيات و تحقق علمي و علوم و طب و فلسفه پيشاهنگ جهان بود.[24]
گوستاولوبون فرانسوي دربارة عظمت تمدن اسلامي مي نويسد: اثري كه تمدن ملت عرب در مغرب زمين گذارده بسيار است، و در مشرق زمين به مراتب زيادتر و نيرومند تر است، و براي هيچ ملتي چنان نفوذي كه براي آنان پيدا شد، پيدا نگشته است، زيرا ملت هاي بسياري در عالم آمدند و زمام رياست جهانيان را در دست گرفتند و پرچم سيادت خويش را بر بالاي كاخ هاي با عظمتي به اهتزار در آوردند، مانند آشوريان، ايرانيان، مصرها، روميان، ولي اكنون از آن كاخ هاي با عظمت جز ويرانه هايي به جاي نمانده است و همة آن قدرت ها و آداب و رسوم و آيينشان به دست فراموشي سپرده شده و تنها نامي از آن ها باقي مانده است. و اعراب [مسلمانان] نيز گرچه آن عظمت اوليه را ندارند، ولي با اين همه ريشه هاي تمدنشان در تمام ادوار پا برجا بودند... به راستي از شگفتي هاي تاريخ است كه مردمي كينه جو و سركش به نداي مردم بزرگ به اين آساني پاسخ مثبت دهند، و مردمي كه هيچ كشور گشايي تا آن تاريخ نتوانسته بود، آنان را تحت فرمان خويش در آورد، چنان عظمتي به آنان بخشيد كه نيرومند ترين دولت ها را از پا در آوردند.[25]
بنابراين مسلمانان از پيشينة تمدني بزرگ و درخشان بهره مندند، ليكن در قرون اخير به جهت يك سلسه عوامل دروني و بيروني مسلمانان در جا زدند و از ترقي باز ايستادند. مي توان عوامل دروني را به جنگ ها و كشمكش هاي داخلي از جمله جنگ هاي بين دولت صفويه و عثماني، روي گرداني مسلمانان از رهنمودهاي قرآن و سنت و برداشت هاي غلط از مفاهيم ديني و عوامل بيروني را نقشه هاي بيگانگان و دخالت هاي استعمار در كشور هاي اسلامي دانست. در اين باره مطالبي به پيوست ارسال مي گردد.
[23] جواهر لعل نهرو، نگاهي به تاريخ جهان، محمود تفضلي، ج 1، ص 317.
[24] تاريخ تمدين، ويل دورانت، ج 4، ص 318.
[25] گوستاولوبون، تمدن اسلام و عرب، سيد هاشم حسيني، ص 3 و 4.
مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.